کد مطلب:28686 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

دعای امام در شب و روز غرّش












2566. مهج الدعوات - به نقل از ابن عبّاس -:در [ یك] شب [ از شب های ]صِفّین، به امیر مؤمنان گفتم:آیا نمی بینی دشمنان گِردِ ما را گرفته اند؟

فرمود:«و این تو را به وحشت افكنده است؟».

گفتم:آری.

فرمود:«بار خدایا! به تو پناه می برم از این كه در حكومتِ تو بیداد بینم، در بی نیازی ات، فقیر گردم، در سلامتت تباهی پذیرم، و در حالی كه كار به دست توست، شكست خورَم».[1].

2567. وقعة صِفّین - به نقل از جابر بن عُمَیر انصاری -:به خدا سوگند، گویی هم اینك صدای علی علیه السلام را در روز غرّش می شنوم كه به سوی شامیان روان بود؛ و این، پس از آن بود كه آسیاب پیكار مَذحِجیان [ از سپاه علی علیه السلام] با [ مردمِ] عَك و لُخم و جُذام و نیز اشعریان تا نیم روز چنان سخت به گردش درآمد كه موی ها از [ هولِ] آن سپید شد.

پس علی علیه السلام گفت:«تا چند این دو گروه را به هم وا گذاریم؟ آنان نابود شدند، حال آن كه شما ایستاده اید و به ایشان می نگرید. آیا از خشم خدا بیم ندارید؟».

سپس روی به قبله نهاد و دستش را به سوی خداوند برافراشت و ندا در داد:«ای خدا! ای رحمان! ای رحیم! ای یگانه! ای یكتا! ای بی نیازِ نیاز برآور! ای خدا! ای خدایِ محمّد! بار خدایا! به سوی تو گام ها برداشته، و دست ها برافراشته، و گردن ها بركشیده، دیدگان خیره، و نیازها خواسته شده اند.

بار خدایا! به تو شكایت می آوریم از نبودِ پیامبرمان و پُر شماریِ دشمنمان و پراكندگیِ آرمان هامان.

"رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ؛ [2] ای پروردگار ما! میان ما و قوممان، به حق راهی بگشا، كه تو بهترینِ گشایندگانی". [ » سپس گفت:«] به بركت خدا پیش روید». و آن گاه ندا داد:«كلمه تقوا این است:لا إله إلّا اللَّه و اللَّه أكبر!».[3].

2568. امام صادق علیه السلام:روز غرّش، آن گاه كه بر دوستان علی علیه السلام كار سخت شد، وی «دعای غُصّه» را خواند؛ همان دعایی كه هر كه به گاه اندوه و غم آن را بخواند، خداوند از آن نجاتش می دهد. و آن دعا این است:

«بار خدایا! آنچه را مایه خشم توست، برای من دوست داشتنی نساز و آنچه را دوست می داری، برایم دشمن داشتنی مكن. بار خدایا! به تو پناه می برم از این كه به مایه خشم تو خشنود شوم یا بر مایه خشنودیِ تو خشم آورم یا به قضای تو تن نسپارم یا گفتار تو را وا گذارم یا خیرخواهِ دشمنانت باشم و یا از فرمان تو درباره ایشان، سر باز زنم.

بار خدایا! هر كاری یا گفتاری كه مرا به خشنودی ات نزدیك سازد یا از خشمت دور گردانَد، مرا بر آن پایدار و به آن وادار ساز، ای مهربان ترین مهربانان!

بار خدایا! زبانی ذكرگو، دلی سپاسگزار، یقینی راستین، ایمانی ناب، و پیكری فروتن از تو می خواهم. دوستی خودت را روزی ام گردان و بیم از خویش را در دلم جای دِه!

بار خدایا! اگر به من مهر ورزی، به تو نیكْ گمان می شوم و اگر عذابم كنی، آن را به ستم و بیدار و گناه و زیاده رویِ خود در كارم، نسبت می دهم. پس اگر پوزش بخواهم، مرا عذری نیست و كار شایسته ای نكرده ام تا به پاداش آن چشم داشته باشم.

بار خدایا! آن گاه كه اَجَل ها در رسند و روزها[ ی عمر] پایان یابند و از دیدار تو چاره ای نباشد، برایم مكانی در بهشت مقرّر فرما، آن هم در گرامی ترین جایگاهش، كه پیشینیان و پسینیان به آن، بر من غبطه خورند و از پسِ آن حسرتی، و فراتر از هم نشینش هم نشینی نباشد.

بار خدایا! پیش از آن كه در آتش، به ذلّت تن سپارم، جامه خشوع مؤمنانه را به سرافرازی بر تنم بپوشان. پروردگارم! نیكوترین سپاس را برایت به جای می آورم؛ زیرا نزد من آزمون تو بهترین آزمون است.

بار خدایا! مرا از یاری و پشتیبانی و توفیق و بخششت بچشان؛ [ و نیز ]اشتیاق دیدارت و پیروزی در یاری ات را به من بچشان تا شیرینی اش را در دلم بیابم؛ و بر راست ترین كارهایم عزمم را استوار گردان. همانا تو جایگاه من و یارانم را می بینی و هیچ چیز از حال من بر تو پوشیده نیست.

بار خدایا! از تو خواهانِ آن پیروزی ام كه به پیامبر خویش عطا فرمودی و با آن، میان حقّ و باطل فرق نهادی، چندان كه دین خویش را با آن استوار ساختی و حجّتت را چیره گرداندی، ای آن كه در هر جای با منی!».[4].









    1. مهج الدعوات:134، الأمان:126، بحار الأنوار:242/94.
    2. اعراف، آیه 89.
    3. وقعة صفّین:477، بحار الأنوار:445/528/32، شرح نهج البلاغة:210/2.
    4. مهج الدعوات:128، بحار الأنوار:237/94.